• وبلاگ : مغولي از جنگل
  • يادداشت : قرار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زهره 

    مي ترسم دوباره از جايي بخورد توي حالم که به عقل جن هم نمي رسيد.آن موقع مجبورم آن قدر گريه کنم تا سرم درد بگيرد.
    + مستانه 
    ايني که راجبش حرف زدي خيلي موضوع مهميه ... دوس داشتي يه دفه راجبش با هم حرف ميزنيم (;
    پاسخ

    دوست نداشته باشم؟(با لحن راننده کاميون هاي سبيلو بخون)


    چقدر قشنگ جمله ها رو کنار هم ميچيني زهرا...!

    پاسخ

    لطف داري عزيزم
    + تسنيم 
    استدلال خوبي بود براي يادآوري اينکه بايد هميشه اول و آخر توکلمون به خدا باشه تا تو حالمون نخوره، چيزي که فکر ميکنم هممون توش مشکل داريم! کاش تا لحظات زندگيمون بيشتر از اين از دست نرفته به خودمون بيايم و اين مشکل واقعا اساسي رو(از نظر من)حل بکنيم...
    پاسخ

    چه قدر خوب منظورم رو فهميدي نونو...!