• وبلاگ : مغولي از جنگل
  • يادداشت : مجسمه
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سالي 

    ghashang neveshte boodi o marmooz.jedan hal kardam.khoob ham bache haro sare kar gozashti.neshastan koli maghz terekoondan ta tahlil konan.age rastesho bekhai badak ham nabood tahlil hashoon

    kolan too kare fek kardan o tahlil nistam vali fek konam bish tar janbeye ejtemaii dare ta siasi.be nazare man oon mojasame namade ye hadafe bozorge.to namadi az yek fardi delsooz.ooni ke to ro az istadan baz negah dasht namde kasi ke faghat be fekre residan be arezoo haye khodeshe va asan be digaran fek nemikone.be ebarate dige KHODKHAH.gerami namade kasi ke doost dare ham dardi kone vali nemitoone.asgari ham namde ye delsooz ke naboodash mojebe moshkel mishe.be ebarate dige ye KOMAKHAL.va in ke hich kas be arezoo hash nemirese.age arezoo hash faghat mahdoode be mardom bashe.va in ke be nazare man oon moghavaye asai,asamie afrade agah va bidar ast ke basirat darand

    پاسخ

    هي سالي!در اصل تو صالي هستي نه سالي!
    + تسنيم 

    از اول تا آخرش تصور يه خواب داشتم. آدم هميشه وقتي از خواب پا ميشه، به خوابش که فکر ميکنه ميبينه چقدر اتفاقات جالب ولي غير واقعي بودن. اونوقت گاهي اوقات فک ميکنه اگه واقعيت داشت خيلي جالب ميشد و گاهي اوقاتم يه نفس عميق ميکشه و ميگه الحمدالله که فقط يه خواب بود و تموم شد. اين از اون خواباي نوع دوم بود. "الحمدالله که فقط يه خواب بود و تموم شد..."


    من گيج شدم!!
    پاسخ

    هدف همين بود!
    miduni in az nazare man ye joor par par shodane arezooo ha jeloye cheshmam bood,
    yani inke estebade khasteha va dashte ha , aghaye asgari injanaghshe yek hozure hamishegi bood, yaani vaghti nist alan too dastan , ma hame montazere yek etefaghe khas hastim !!!
    yaani ye chizi ke sare jash nist , ghaedatan baghiye chiza ham sare jash nist , nakhahad bood.
    yejoor arzesh gozari vase arman ha ham bood va inke gahi ma kheyli sade taraz uni ke hasrt be chiza negah mikonim!
    (moghava o adres ha)
    va inke shayad gahi ma chizayi mibinim ke dgaran nemibinan !!
    va serfan jahate naeshane boodan vase mast.
    پاسخ

    ooooooohhhhhhh
    + مستانه 
    منم زود ميدم ... يادته امتحان ادبياتو؟؟ :دي

    + ساده 


    چرا اينا مدل راد بررسي کردن؟؟

    يني منم اين طوري بگم؟؟

    آقاي عسگري:به نظرم يه فرد مجهول الهويه که معلوم نيس الان کجا هستش..منظورم اينه که فرار کرده يا کشته شده...!!

    اون دوستت که تو رو کشيد و نذاش وايسي:نماد يه فرد آرمان گرا که هيچ چيز باعث کوچيک شمردن هدفش نمي شه.

    تو : نماد فردي که کاري که مي خواد بکنه خيلي روش فشار آورده و استرس زيادي داره و بسيار احساساتيه و محار(املاشو نيدونم!) اون براش مشکله.از مرگ به شدت هراسانه و اهل مواخذه ي ديگرانه

    منشي:کسي که خودش رو به نفهمي مي زنه تا شونه از مسئوليت خالي کنه.

    گرامي: نماد کسي که براي اينکه فضا رو از تشنج خالي کنه با احساسات ديگران بازي مي کنه در ضمن خيلي انعطاف پذيره!(فرشي بود قبول نمي کرد!)

    نمي دونم چرا ولي به نظرم اون مقوا اسامي کساني بود که وارد حزب ها و گروه ها مي شدن و حالا يکي از بهترين دوستانت وارد اون حزب يا گروه شده بود

    مي شه توم نظر واقعيت رو بگي؟

    در هر صورت عالي بود!حض کردم!

    پاسخ

    ساجي از سال ديگه تو بشو معلم ادبيات. واقعا استعداد تحليل هاي به سبک خانوم راد رو داري.
    + خانه 52 


    تلفيقي گنگ از واقعيت و توهم ، بريده شدن زمانها . ترکيبي از حال و يه وقت ديگه ( از رسوندن مجسمه مي فهمم گذشته س - از اي ميل مي فهمم بيشتر ميل مي کنه به آينده )

    رک بخوام بگم يا خيلي روش فکر کردي و جزء به جزءش با هدف انقدر پراکنده س ، يا اصن روش فکر نکردي . وقتي نظر خواستي ، حتما گزينه اول بوده .

    پاسخ

    از کجا معلوم،شايد گزينه ي دوم بوده
    + چند نخطه روسي 
    راستش خواب نبود، كابوس بود
    اگه بخواي فلسفي برداشت كني اونجا كه جنازه خودت رو روي زمين ديدي بنظرم فدا شدن و از بين رفتن خواسته هاي شخصيت بوده ولي نميدونم اون مجسمه، اون مظهره چيه؟ پاسخنامه رو با خود بردن هم نشان از استرس بيش از حدتون داشت و اينكه هرلحظه امكان خطا وجود داره
    آقاي عسگري هم كه نقش كلانتر محل رو داشتن. و اما آدرس جديد كه آدرس يكي از بهترين دوستانتون بود!
    اولش خواستم بگم خودتون اما گفتين دوست(گرچه خودتون ميتونين دوست خودتون باشين) اما بنظرم اون دوست فـــهمت بوده
    ------------
    فارغ از غير: به قول حاج آقا كه هروقت مياد وبم و ميگه: "اينجا خيلي آرامش دارم انگار دارم با در و ديوار حرف ميزنم" حداقل جواب بازديد كننده هاتون رو بدين حتي اگه به وب هاشون سر نميزنين!
    پاسخ

    هم جواب مي دم، هم سر مي زنم!

    مثل خواب بود..
    چه قدر خوب نوشته شده بود! من کلا با جمله هات حال ميکنم زهرا! دست خودم نيست!

    برداشت:
    آقاي عسگري نبود, و توي داستان اين پررنگ بود, يعني نبودنش اتفاق بزرگي بود, يعني خوب بود که باشه.
    مجسمه بايد ميرسيد به مردم, اما نرسيد.
    بيشترين چيزي که ميفهمم اينه که داستان فوق العاده اي بود. شايد مفهومي که تو توي ذهنت داشتي رو نميفهمم. مرموز و جالب بود. مثل خواب بود. جمله هاش فوق العاده بود.

    پاسخ

    آقاي عسگري نيست، و اين توي واقعيت هم پررنگه.
    + مستانه 
    شب امتحان فيزيک و پرخوري؟ (واو مباينت يا استبعاد!!)

    خوب شد امتحان فيزيکمو دير دادم ها!! (;
    پاسخ

    اما من طبق معمول هم پرخوري کردم، هم امتحانم رو زود دادم!