سفارش تبلیغ
صبا ویژن




مغولی از جنگل

ما او را دفن کردیم،
و در آن هنگام سکوت چنان هیاهویی برپا کرده بود که همه به شور آمده بودند و در دل می گریستند.
او رفت. کس دیگری می رود. و کس دیگری. و کسانی دیگر. و من....
دیر یا زود، همه می رویم.




...

نظرات شما () link ساعت 7:41 عصر - یکشنبه 89 اردیبهشت 12 - مغول

عناوین مطالب وبلاگ مغولی از جنگل

» مهاجر
هشت ماه
من شما را می شناسم.
اعتماد
یک لیوان شربت
نامه ای به دوست آمریکایی ام
ماجرا هر روز سرباز های آمریکایی
عجیب
سرانجام
[عناوین آرشیوشده]
..




جدیدترین قالب های وبلاگ