من ادعاي رفاقتم نمي شه. من فقط تو دنيا با يكي رفاقت كردم كه اونم نارفيقي كرد و گذاشت رفت. هر كار كردم نتونستم از بربچز حزب در بيارم كه كار به دست كيه ولي با يه عمليات جاسوسي توسط يكي از بچه ها كه خواسته اسمش فاش نشه و به درون دفتر اطلاعات محرمانه ي حزب راه پيدا كرده دستگيرمون شد كه محل انجام عمليات انتهاري كشتن الكوثر 15 كه تو باشي در شيراز ساعت 12 و 30 دقيقه ي نيمه شب است و سپس جسد در دره اي رها مي شود .
راستي يه فكس جديد هم برام رسيد از طرف حزب كه گفته بود هر يك از عضاي حزب بايد همه جوره به حزب احترام بگذارند ونبايد به تكنولوژيي كه حزب از اون استفاده مي كند بي احترامي كنند.
آپم..بيا
چته تو؟!
چي شده يه هو مي خواي بري؟!
عجب...........
.
خوش به حال تو و خوش به حال اون دوستي كه تا ناكجا آباد هم باهات مياد
حتي آدماي شاد هم شعار ميدن كه شادن... بالاخره يه روزي ناراحت
مي شن.... بي وفايي زمونه شامل حال تو هم شد....
پس وقتي من ناراحت مي شم..ديگه كسي نيست بگه كه شاد باش و ول كن...مي دوني كيو مي گم....اما ديگه نمي توني اينو بگي چون تو هم ناراحتي....يه ناراحت نمي تونه سنگ صبور ناراحت باشه
من آخر نفهميدم اين متن جدي بود يا نه؟
شاد بود يا غمگين!؟
روشنم کن عيزم!
خوش به حالتون !شما تا دست شو هاتون هم پر سرعته !!
اون وقت ما با Dail up بايد بيام نت
حزب امروز بعد از ظهر فكس داد و توش از من خواست تا بهت بگم از اونجا كه تو اسرار محرمانه ي حزب رو مي دوني جز با مرگ حق بيرون رفتن از حزب رو نداري و با تاكيد توش نوشته خدا اون روز را نياره كه شما بميري. توي فكس از اينكه دستورات را اجرا مي كني تشكر كرده.
راستي يه فكس ديگه هم براي من اومده كه تاريخ شروع برنامه هاي آموزشي فعاليت هاي رزمي را تعيين كرده . والبته دفاع شخصي چون قراره اردو بريم جنگل هاي آفريقا.