سفارش تبلیغ
صبا ویژن




مغولی از جنگل

همیشه نباید در واقعیت زندگی کرد. زندگی در واقعیت آدم را خسته می کند، کسل می کند، گند می زند توی حالش و آخر سر او را می کشد. همه ی آدم های خوشبخت و شاد برای خودشان دنیاهایی خیالی دارند و علاوه بر این دنیای واقعی، توی آن ها هم زندگی می کنند. این طوری می شود که زود به زود عصبانی نمی شوند، افسردگی نمی گیرند، عقده ای نیستند و زود نمی میرند.
توی دنیای واقعی هر کس فقط می تواند یک جا زندگی کند، یک شغل داشته باشد، هر بیست و چهار ساعت یک بار طلوع خورشید را ببیند، یا زن باشد یا مرد، با یک نفر ازدواج کند، توی شناسنامه اش یک محل تولد بیشتر نیست، در یک زمان فقط یک سن دارد ، کار هایی هست که دوست دارد انجام بدهد اما نمی تواند و کارهایی هست که باید انجام بدهد اما دوستشان ندارد. مهم تر از همه ی این ها، فقط یک بار و به یک شکل می میرد. این همان دنیای واقعی و کسالت باری است که بعضی ها تمام عمرشان را در آن می گذرانند.
در کنار این دنیای واقعی، میلیارد ها میلیارد دنیای خیالی در جریان است. دنیاهایی که انسان ها خودشان طراحی کرده اند و همیشه همان اتفاق هایی می افتد که آن ها می خواهند.
در دنیای خیالی می شود در یک زمان هم دانش آموز مدرسه ای در غرب تهران بود و هم پادشاه یک سرزمین خیالی. می شود هم در آپارتمان زندگی کرد و هم سرخپوستی تیر و کمان به دست بود. می شود هم پیر بود و هم جوان. می شود چند خانواده داشت. می شود هم مهندس بود هم بنا.
دنیای خیالی دلخوشی مردم پایتحت نشین است. مردمی که ترافیک ، سر و صدا ، دود، سردرد و خستگی جزئی جدا نشدنی از زندگیشان است. و اگر نه کسی که توی کوه گوسفند می چراند، حتی اگر همه ی زندگی اش تکراری باشد، نیازی به دنیای خیالی ندارد. دنیای واقعی او، دنیای خیالی خیلی ها است.


...

نظرات شما () link ساعت 8:4 عصر - شنبه 90 فروردین 27 - مغول

عناوین مطالب وبلاگ مغولی از جنگل

» مهاجر
هشت ماه
من شما را می شناسم.
اعتماد
یک لیوان شربت
نامه ای به دوست آمریکایی ام
ماجرا هر روز سرباز های آمریکایی
عجیب
سرانجام
[عناوین آرشیوشده]
..




جدیدترین قالب های وبلاگ