سلام زهرا! حالا دلت براي کودکي هايت تنگ باشد، به سن من برسي چه مي کني؟
چند شب پيش توي برفي که سر بند آمدن نداشت، دلم خواست يک دسته گل مريم بخرم، ببرم خانه ي دکتر شهرياري براي همسرش. نمي دانم مي داني يا نه آنها با ما همسايه اند. قشنگ مي نويسي زهرا جان و هر روز بهتر از قبل. يواش يواش داستان هاي کوتاهت را شروع کن!