• وبلاگ : مغولي از جنگل
  • يادداشت : مجسمه
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + چند نخطه روسي 
    راستش خواب نبود، كابوس بود
    اگه بخواي فلسفي برداشت كني اونجا كه جنازه خودت رو روي زمين ديدي بنظرم فدا شدن و از بين رفتن خواسته هاي شخصيت بوده ولي نميدونم اون مجسمه، اون مظهره چيه؟ پاسخنامه رو با خود بردن هم نشان از استرس بيش از حدتون داشت و اينكه هرلحظه امكان خطا وجود داره
    آقاي عسگري هم كه نقش كلانتر محل رو داشتن. و اما آدرس جديد كه آدرس يكي از بهترين دوستانتون بود!
    اولش خواستم بگم خودتون اما گفتين دوست(گرچه خودتون ميتونين دوست خودتون باشين) اما بنظرم اون دوست فـــهمت بوده
    ------------
    فارغ از غير: به قول حاج آقا كه هروقت مياد وبم و ميگه: "اينجا خيلي آرامش دارم انگار دارم با در و ديوار حرف ميزنم" حداقل جواب بازديد كننده هاتون رو بدين حتي اگه به وب هاشون سر نميزنين!
    پاسخ

    هم جواب مي دم، هم سر مي زنم!