سفارش تبلیغ
صبا ویژن




مغولی از جنگل

درست است که موقع نماز فکرم جای دیگری است، درست است که روزه را با غر و ناله می گیرم، درست است که سر چادر و روسری سر کردن توی تابستان به زمین و زمان فحش می دهم، درست است که گاهی اصراف می کنم.
قبول که گاهی چیز هایی می بینم که نباید دید ، قبول که بعضی وقت ها چیز هایی می شنوم که نباید شنید، قبول که گاهی به جاهایی می روم که نباید رفت، قبول که بعضی اوقات چیز هایی می گویم که نباید گفت.
قبول دارم که پرونده ی درست و درمانی ندارم و آن دنیا سر جواب پس دادن برای کارهایم کلی معطلی دارم. اما دلم خوش است که وقتی حساب هایم را با خدا صاف کردم و آمدم از آن پل باریک تر از مو و برنده تر از شمشیر بگذرم، هیچ کودکی جلویم را نمی گیرد. هیچ جوانی مرا هل نمی دهد و هیچ پیری به گلایه از من ناله سر نمی دهد.
دلم خوش است که با هیچ یک از مردم فلسطین حسابی برای صاف کردن ندارم. دلم خوش است که لشکری از شهیدان این سرزمین مقدس برای انتقام گرفتن از من صف کشی نمی کنند.
دلم خوش است به کوکاکولای خوشمزه و وسوسه کننده ای که نخوردم.
دلم خوش است به کیت کت هایی که پدرم را راضی کردم دیگر از آن ها برایم نخرد.
دلم خوش است به نستله که هرگز حاضر به خوردنش نشدم.
دلم خوش است بهBANANA REPUBLIC,CALVIN KLEIN,UCHAN,BOSS,DANONE,DIM,CLINQUE,GAP,LANCOME,LOREAL,EMA,ORIGINS و هزاران چیز دیگری که هرگز من و خانواده ام نگذاشتیم وارد خانه ما بشوند.
دلم خوش است که هرگز حاضر نشدم شریک جرم بشوم. حاضر نشدم پولم را به کسی بدهم که با آن به جنگ انسان های بی گناه می رود.
دلم خوش است که لب پل سرم را بالا می گیرم و با افتخار می گویم : من حاضر نشدم به خاطر چند شکلات خوشمزه، یک لباس شیک و لذتی زود گذر، مشتی کودک را به کشتن بدهم.
دلم خوش است که هر چند شعور درست عبادت کردن را نداشتم، شعور درست زندگی کردن را داشتم. حواسم بود چیزی که می خرم آخرش پولش توی جیب چه کسی می رود. کسی که با آن چند لقمه نان حلال برای خانواده اش تهیه می کند، یا کسی که آن را خرج گلوله هایش برای سوراخ کردن قلب بچه های بی گناه می کند.
دلم خوش است وقتی همه ی اطرافیانم به این اعتقاد من می خندیدند، سست نشدم و فراموش نکردم پول دادن به یک قاتل همکاری با آن قاتل است و همکار قاتل، جرمش کم تر از خود قاتل نیست.
دلم خوش است که بی خود حرف از حقوق بشر و صلح نزدم و با شعار زندگی نکردم، در عوض طوری زندگی کردم که باعث کشته شدن انسان های بی گناه نشوم.
دلم خوش است که می دانستم:
در دنیا چیز هایی هست که نداشتنشان باعث مردن من نمی شود؛ اما داشتنشان باعث مردن یک انسان دیگر می شود.
.
.
.
من دلم به این چیز ها خوش است.  مهم نیست بقیه حرفم را قبول نداشته باشند. اما حاضرم هر چند ساعت که لازم باشد حرف بزنم و هر چند صفحه که بخواهید مطلب بنویسم تا به همه ثابت کنم که حرفم درست است.
.
.
.
.
- کوکاکولا در 1966 با زدن یک کارخانه در اسرائیل ضمن شکستن تحریم اقتصادی عرب ها علیه اسرائیل، گام مهمی را در تثبیت این رژیم برداشت.
- متاسفانه شرکت کوکاکولا در ایران هم اکنون سالانه یک میلیون دلار به این شرکت حامی اسرائیل پرداخت می کند.

...

نظرات شما () link ساعت 8:58 عصر - سه شنبه 89 تیر 29 - مغول

عناوین مطالب وبلاگ مغولی از جنگل

» مهاجر
هشت ماه
من شما را می شناسم.
اعتماد
یک لیوان شربت
نامه ای به دوست آمریکایی ام
ماجرا هر روز سرباز های آمریکایی
عجیب
سرانجام
[عناوین آرشیوشده]
..




جدیدترین قالب های وبلاگ